تولد آوش و عروسی
سلام دوستای خوبم. امیدوارم حالتون خوب باشه و شاد باشید. 2 و 3 تیر برای آوش جشن تولد گرفتیم. داداش کوچولوم یکساله شد. روزهای آخر یک سالگیش من و مامان و بابا همش یاد پارسال بودیم و هی واسه هم خاطره هاشو تعریف میکردیم. منم یاد اون روز افتادم که مامان توی بیمارستان بود و یکی دوبار گریه افتادم و به مامان گفتم من دوست ندارم نی نی به دنیا بیارم!! چون میرم بیمارستان و بهم آمپول میزنن من دردم میاد!!! عکس ها و اخبار تولد اینجا توی وبلاگ آوش هست و من دیگه چیزی اضافه نمیکنم جز اینکه مهمون های مهربونمون برای اینکه من ناراحت نشم واسه منم کلی کادو آوردند من هی به مامان میگفتم مگ...
نویسنده :
مامان پاتمه
14:13