تولد آوش و عروسی
سلام دوستای خوبم. امیدوارم حالتون خوب باشه و شاد باشید.
2 و 3 تیر برای آوش جشن تولد گرفتیم. داداش کوچولوم یکساله شد. روزهای آخر یک سالگیش من و مامان و بابا همش یاد پارسال بودیم و هی واسه هم خاطره هاشو تعریف میکردیم. منم یاد اون روز افتادم که مامان توی بیمارستان بود و یکی دوبار گریه افتادم و به مامان گفتم من دوست ندارم نی نی به دنیا بیارم!! چون میرم بیمارستان و بهم آمپول میزنن من دردم میاد!!!
عکس ها و اخبار تولد اینجا توی وبلاگ آوش هست و من دیگه چیزی اضافه نمیکنم جز اینکه مهمون های مهربونمون برای اینکه من ناراحت نشم واسه منم کلی کادو آوردند من هی به مامان میگفتم مگه تولد آوش نیست چرا به من کادو میدن!!!
اینم یه عکس یادگاری از هدیه هایی که گرفتم و البته یه مقدار هم هدیه نقدی گرفتم که زودی انداختم تو قلکم.
مامان و بابا اون تبلت اسباب بازی رو برام خریدن
6 تیر عروسی خاله آزاده و عمو محمد (پسر عمه جونم) بود. خاله آزاده مربی زبان مهدکودک من هم بودن و من خیلی خیلی دوستشون دارم.
از همین جا بهشون باز هم تبریک میگم و امیدوارم خوششششبخت و شاد زندگی کنند.
من دل تو دلم نبود که لباس عروسم رو بپوشم. خیلی دلم میخواست یه تاج ( به قول خودم شاه)داشته باشم.و به مامان اصرار کردم که برام یه شاه بخر!
واسه همین با مامان رفتیم یه شاه خریدیم و روز عروسی مامان که خودش کلاس داشت و بعد هم نوبت آرایشگاه من رو سپرد دست مهسا جون. مهسا موهام رو درست کرد و خوشگلم کرد و عصر این عروس کوچولوی خوردنی رو تحویل مامان و بابا داد که دوتاییشون خودشون رو خفه کردند از بس قربون صدقه من رفتند.
عروسی بهم خیلی خوش گذشت همش اون وسط در حال رقص و ورجه وورجه بودم
این عکس ها توی سالن گرفته شد
و این دوتا هم توی محوطه بیرون
دوتا مطلب هست که هی میخوام اینجا بگم و یادم میره!
اولیش که شروعش مربوط میشه به حدود 7-8 ماه پیش علاقه مند شدن من به ستاره هاس!!!
به آسمون خیره میشدم و مثلا میپرسیدم مامان چرا ستاره ها مثل توی نقاشی ها یا کارتون ها نیستن!
مامان پرسید: یعنی چه جوری؟
- یعنی اینکه یه دایره کوچولو هستند و تیز تیز ندارن!!!
- منظور از اون تیز تیزها همون نور ستاره هاست
یا مثلا میگفتم چرا نمیتونم یه ستاره بردارم؟
- ستاره ها از ما خیلی دور هستند اونها خیلی بزرگن نمیتونی برشون داری
- من میخوام بزرگ شدم فضانورد بشم برم پیش ستاره ها!
یه شب دیگه هم به مامان گفتم مامان چرا کمان گیر رو نمیبینم توی آسمون؟
- کمانگیر چیه؟
- یه صورت فلکیه!!!!!!!!!!!!! یه سری ستاره که اگه به هم وصلشون کنی به شکل یه کمانگیر میشن و تیرش هم همیشه به سمت شرقه!!!!!!!!!!!!!!
مامان دقیقا این شکلی بود!!
از توی کارتون هایی که میبینم این ها رو یاد گرفتم!
مورد دیگه ای که مامان مدتیه کشف!!! کرده اینه که وقتی توی کلمه ای حرف "ر" و بعدش با فاصله چند حرف "ل" داریم من این دوتا حرف رو جا به جا میگم!!
کلمات خیلی با مزه میشن مثلا
کربلا -----------> کلبرا
مارمولک -------------> مالمورک
باریکلا -------------> بالیکرا
خرمالو ----------------> خلمارو
اضافه شد:
زردآلو ----------------------> زلدارو
تردمیل --------------------> تلدمیر
تریلی ------------------> تلیری
کنترل ---------------------> کنتلُر
سیندرلا -------------------> سیندلرا
دیگه تبدیل به یه جور سرگرمی برای مامان و بابا شده و دنبال کلماتی هستند که توش اول "ر" و بعد "ل" داشته باشه. شما هم اگه کلمه ای به ذهنتون میرسه بگین
اینم یه حسن ختام خوشگل خواهر برادرونه!!