دکتر خوب
سلام داج علی و خاله لیلا مرسی باسم نظر داده بودین!! همش تقصیر مامانیه که شما رو یادش رفته بود بنویسه!! من بهش هی گفتم مامانی اون شب داج علی نبود ولی نمیدونم چرا نوشته همه دایی ها بودن!!!!! دووووستون دارم. مامانی نمیومد باسم وبلاگم رو آپ کنه!!! همش میگفت کار دارم کار دارم!! تا اینکه من خوابیدم و گذاشتم کاراش رو انجام بده و بیاد وبلاگم رو آپ کنه! روز یک شنبه قرار بود منو ببرن دکتر! بابایی میگفت میریم پیش یه دکتر خوب! وقتی من ساکت میخوابم و باسه خودم بازی میکنم مامانی میگه آفرین دخمل خوب! پس حتماً این دکتر هم یه گوشه خوابیده باسه خودش بازی میکنه!!! که بهش میگن دکتر خوب!!! وقتی داشتیم میرفتیم من تو راه خوابم برد ...
نویسنده :
مامان پاتمه
13:05