آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

آویسا کوچولو

پارک

1388/2/10 21:50
نویسنده : مامان پاتمه
157 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

دیروز همش از صبح با مامانی تهنا بودیم  خیلی حوصلم سر رفته بود و دلم هم باسه بابایی تنگ شده بود. وقتی بابایی اومد ما رو برد پارک. خیلی قشنگ بود یه چیزای خیلی درازی بود که بهش میگفتن درخت! من تا حالا درخت ندیده بودم! یه عالمه چیزای سبز به درختا بود! خیلی کِف داشت بابایی منو میبرد بالا نزدیک درختا. بعدش رفتیم یه جایی مامان گفت بچمو تاب سرسره هم ببریم! خیلی قشنگ بود .

مامانی و بابایی باسه خودشون بستنی خریدن و خوردن خیلی نگاه تَردم این بار مامانی دلش سوخت و گذاشت یه کم مزه کنم. شیرین بود ولی خیلی یخ بود لبم یخ تَرد!!!

وقتی داشتیم برمیگشتیم خونه مامانی رانندگی تَرد من ترسیده بودم آخه تا حالا ندیده بودم رانندگی کنه! تازشم بابایی بهم گفت آویسا وصیت تَردی بابایی؟؟!!!

شب رفتیم خونه مامان جون اینا. همه بودند مامان جون و آقا جون قرار بود برن مشهد! شام ماکارونی خوردند ولی بازم به من ندادن!!! کاش زودتر بزرگ شم و به من هم غذاهای خوش مزه بدن!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)