خونه داج علی + دکتر برای بی خوابی!!
سلام. حالتون چطوره؟
از همه دوستای خوبم به خاطر راهنمایی هاشون به مامانی ممنونم. خیلی دوستون داریم.
دیروز من و مامان با مامان جون و بابا حاجی رفتیم خونه داج علی. بابایی سر کار بود و نیومد. هاتف جون که خیلی مهربونه اجازه داد به همه اسباب بازی هاش دست بزنم. خونه داج علی خیلی خوش گذشت این عسک ها رو هم اونجا گرفتیم:
این توپه داج علی اینا رو من خیلییییی دوست دارم:
این ها هم توی حیاط خوشتل دایی جون:
عصرش دایی من و مامانی رو برد مطب آقای دکتر. من قبلا اصا گریه نمیکردم و آقای دکتر رو دوست داشتم. این بار تا منو خابوندن روی تخت شروع کردم به جیغ و داد! انخده گریه تردم و جیخ کشیدم که سر دکتر رفت!!!!
مامان عصبانی شده بود چون نتونست درست برای آقای دکتر توضیح بده! دکترگفتش ته این بچه کاملا سالمه و رشدش هم خوب بوده و یه شبرت داد گفت اینو بخوره خوابش منظم میشه!وقتی اومدیم بابایی باسم یه سوپ خوش ممز پخته بود که خیلی دوس داشتم. مرسی بابا.
دیشب شبرت رو خوردم و بهتر از هر شب خوابیدم!!! فقط 4 مرتبه بیدار شدم! مامانم خیلی خوشحاله که دیشب یه خواب سیر رفته!!
خووووب حالایه کوچولو از شیرین کاری های جدیدم بگم!!
میگن آویسا پیر زن شو!! دستم رو میذارم به کمرم و میگم آآآآآآآآآآآآآآآآآخ!!!! (مامان جون شیرین دیروز یادم داد!!)
بهضی بختا مامانی گیر میده و هی از من سوال میکنه این جوری:
مامان: آویسا بگو بشین
من: بچین
- بگو چَشم
- چَ ، چَ (همراه با حرکت سر به یک طرف)
- بگو لطفا
- تُپَن!!!
- بگو پرتقال
- گُپا
- آویسا هاپو میگه
- آپ آپ
- پیشی میگه
- مَ (بسیار کش دار!)
- کلاغه میگه
- گاا گااا
- گاوه میگه
- مااا مااا
- الاغه میگه
- گاا گاا!!! ( همیشه صدای الاغ رو با کلاغ اشتباه میکنم!!)
- جو جو میگه
- جیک جیک
بهدش من میبینم این مامانی تا فردا صبح هم ول کن نیست باسه همین به یه بهونه ای فرار میکنم! مثلا میگم اِ توپ!!!
چند روز پیش هم یه عروسک کوشمولو دارم ماله گل سره! چینیه و چمشاش فقط دوتا خطه برداشتم به مامان نشون دادم گفتم: مامان نی نی دا!! (دا یعنی لالا) بهدم بردمش روی تخت خوابوندمش و مامانی کلی منو چلوند!!!!
این قالب جایزه اینه که دیشب خوب خوابیدم!!!
خووووب اینم از شیرین کاری هام فعلا خداحافظ.