سال نو مبارک
سلام. سال نوتون مبارک. امیدواریم سال خوبی رو شروع کرده باشین و تهطیلات بهتون خوش گذشته باشه. وااااااااااااای چخد زود تمون شد تهطیلات!!
ما سال تحویل رفتیم پایین پیش مامان بزرگ و آقا جون! و بعد از سال تحویل اولین کاری ته تردم این بود ته رفتم حموم!!!! آخه قبلش اصلا یه قطره آب هم نمیومد ولی همین ته سال تحویل شد فشار آب داشت شیر رو میترکوند!!!
من به مامان و بابا عیدی یه دندون خوشتل دادم! حالا 7 تا دندون دارم.
اینم من با لباس های عیدم
اینم عسک سفره هفت سین امسال: ( برا این ته دست من بهش نرسه روی میز اپن سفره انداختن. آخه چخد خسیسن این بابا و مامان!!)
اینم من و بابایی جونم:
اینم من و مامانم:
من و زهرا دخمل داییم
من تو عید تازه متبجه شدم چخد عمو ها و خاله های مهربون دارم ته تا حالا ندیدمشون!!! انخده رفتیم مهمونی. من دخمل خیلییییییی خوبی بودم و خونه هیش تس شیطونی نتردم اصلا هم به آجیل و میوه ها دست نمیزدم فخط از مامان میخواستم بهم بده! مامان و بابا هم بعد از هر مهمونی تو ماشین کلی قربون صدقه ام میرفتن.
روز 5 فروردین تبلد سبا نوه کوشمولوی عمه مهری بود. ته با تاخیر بهش تبریک میگیم. اینم عسک من و سبا جون:
روز 6 فروردین خیلی روز بدی بود از ظهرش من تب تردم و تا شب تبم خیلی رفت بالا. مامان و بابا منو بردن بیمارستان و دکتر گفت که 39.5 درجه تب دارم. مامان و بابا خیلی اون شب غصه خوردن بلی خدا رو شکر فردا ظهرش تبم قطع شد و چون هیچ علامت دیگه ای به جز تب نداشتم حدس زدند ته ماله دندون در آبردنه.
یه توضیح در مورد دوشنبه قرتی برای کسایی که ابراز علاقه ترده بودن! آقایون مجرد فامیل بهم گفتم ته اشتباه گفتم و ابلین دوشنبه سال نو نیست و آخرین دوشنبه تعطیلات هستش. اولین قانون حضور در این مراسم اینه ته مذکر و مجرد باشی!!! یکی دیگه از قوانین اینه ته بزرگترین فرد باید تا سال آینده زن بگیره و از جمع بره بیرون و به جای اون یکی دیگه رو از آخر جایگزین میکنن! امسال دخترای فامیل طی یک عملیات فمینیستی در جهت اعتراض به این اقدام آقایون خودشون مجردی رفتن ددر و برای رو کم کنی آقایون اسمش رو هم گذاشتن دوشنبه پارتی!!!منو به دلیل سن کم نبردن!! ولی عصرش رفتیم پیششون. این عسک هم ماله اونجاست!
روز 10 فروردین تبلد دایی حسین بود. ته باز هم به دایی جونم تبریک میگیم.
روز ۱۱ فروردین من ۱۶ ماهه شدم و مامانم باسم کیک پخت دیگه توی حرف زدن خیلی پیشرفت تردم و هرکلمه ای رو سعی میکنم بگم. حتی اگه نتونم هم یه چیزی میگم بالاخره!!!! یه سر به فرهنگ لغاتم بزنین. البته مامان دیگه حافظه اش خیلی ضعیف شده!! فخط اونایی که یادش مونده مینویسه در اصل از اینم بیشتره!
و اما یکی دیگه از رسوم فامیل بابا اینه ته به جای 13 به در میرن 12 به در!!! و چندین ساله ته 12 فروردین رو میرن گردش! مامان من خیلی از این قضیه خوشش میاد چون اینجوری روز 13 فروردین هم با فامیل اون میریم و گردش با هیچ طرفی رو از دست نمیدیم!!!
اینا عسکای 12 به در!
اینم روز 13 به در.
در کل تهطیلات خوبی بود و خیلی خوش گذشت فقط اگه میشه وقتش رو زیاد کنین چون زود تمون شد! تو این مدت خیلی به بابایی عادت تردم و خیلی هم ددری شدم!! مامان از اینته حالا منو با این دو تا عادت چی کار کنه خیلی میترسه!!!