محرم و آویسای 13 ماهه
سلام دوستان خوبم.
یه مدت آپ نداشتیم ببشخید.
مامانی خیلی حال و حوصله نداره. واسه یکی از دوستای وبلاگیمون (خاله زهرا) اتفاق بدی افتاده. مامانم تو وبلاگ خودش براش یه مطلب نوشته.
و اما آویسا!
عاشورا و تاسوعا برای امام حسین عزاداری تردیم. مامانم قصه حضرت رقیه رو برام تعریف ترد.
اینم عسکای آویسای عزادار. (داج علی ممنون)
مامان جون به سلامتی از سوریه برگشتن. از همه به خاطر دلداری ها ممنون. یه علوسک خوشتل هدیه گرفتم که انشاالله بعدا عسکش رو میذاریم.
از 15 دی ماه امتحانای مامانم شروع میشه و تا 1 بهمن امتحان داره باسه همین قراره درس بخونه (اگه من بذارم!!) و دیگه این مدت کمتر آپ میکنیم. اگه به شما هم کم سر میزنیم ببشخید انشاالله بهدا از خجالتتون در میایم.
راستی دیروز تبلد 13 ماهگیم بود. از صبح خونه مامان جون بودیم. مامانی تازه شب یادش اومد که یازدهم بوده!!!
من توی 13 ماهگی به شدت شیطون شدم!!! طوری که همه تعجب میکنن میگن آویسا خیلییییییییی شیطون شدیا!! همه جا میدوم و بازی میکنم کلمه های جدیدی هم که یاد میگیرم روز به روز زیاد میشه
مامان فرهنگ لغات آویسا یی رو نوبشته هر موقع کاملش ترد میذاریمش!!
دوستتون دارم برای مامانم دعا کنید. خداحافظ