آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

آویسا کوچولو

باز هم یلدا

1388/10/3 8:23
نویسنده : مامان پاتمه
173 بازدید
اشتراک گذاری

سلام .

JellyMuffin.com - The place for profile layouts, flash generators, glitter graphics, backgrounds and codes

روز دوشنبه مامان جون شیرین زنگ زدن خونمون  به مامانی گفتن: ما می خوایم  فردا بریم سوریه!!!

مامانم:

مامان جون گفتن یه هویی شد!! بابا رفته بلیط بگیره آقاهه گفته اگه میخواین فردا برین و چون مامان جون خیلی دلش میخواسته عاشورا اونجا باشه تصمیم میگیرن ته برن.

خلاصه ما رفتیم اونجا و شب بعد از مراسم ماچ و روبوسی و خداحافظی اومدیم خونه آقاجون. عموها و عمه ها اومدن و یه یلدای دیگه برگزار شد. مراسم فال حافظ گیرون تبسط عمو حبیب اجرا شد و در حاشیه عمو اکبر و عمو سعید فال ها رو تفسیر میتردن!!!!!

خیلی خوش گذشت بلی متاسفانه عسکی نداریم.  خونه بابا حاجی ته هستیم همه عسک میگیرن مخصوصا داج علی!! و ما هم میگیریم ولی خونه آقا جون چون هیشتی عسک نمیگیره مامانی هم میگه من روم نمیشه پاشم وسط هی عسک بگیرم اینه ته این بر ما زیاد عسک نداریم!!!

آرش یه سری عسک ازم گرفته ته شب یلدا برامون آبرد ته برای بی عسک نبودن پست میذاریمش!

اینجا ۵ ماهم بوده! وایییییییی چه تپلی بودماااااا!!

یه معما!!! توی عسک بالا بابایی لباس آستین کوتاه پوشیده بلی من لای پتو هستم!!! هر کی گفت چه فصلیه!!!!

این یتی مال جمعه خونه عمه شهلاست

دیشب حاج عمو و عمه شهلا خونمون مهمون بودن خیلی خوش گذشت کلی با نرگس بازی تردیم.

پی نوشت: ما باید یه هفته خونمون بشینیم!! مامان جون نیست ته پاشیم بریم اونجا دلداری به مامانی یادتون نره!!!

JellyMuffin.com - The place for profile layouts, flash generators, glitter graphics, backgrounds and codes

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)