شیمی دان کوچک + گل های آفتابی
سلام
اول پستمون باید یه تشکر حسسسسابی از همه دوستای خوبی که در مورد مهد رفتن نظر دادن بکنیم.
دل مامان رو حسسسابی قرص کردین و دیگه بابت اینکه نکنه تصمیم اشتباهی گرفته باشن سر دلش نمیزنه.
29 شهریور میریم واسه جشن افتتاحیه و حتما با عکس میایم پیشتون.
چند شب پیش بابایی بهم گفت آویسا میخوای فردا با من بیای سر کار؟
و من هم از خدا خواسته قبول کردم. موقع خواب زودتر از همیشه کارهای قبل از خوابم رو انجام دادم و گفتم باید خوب بخوابم تا صبح سر حال باشم برم دانشگاه.
صبح مامان منو حاضر کرد و با بابایی راهی شدیم.
دختر خوبی بودم فقط یه کم از همکارای بابایی خجالت کشیدم و غریبی کردم.
ولی توی آزمایشگاه خیلی خیلی خوش گذشت.
بابا اجازه داد با محلولهای بی خطر کار کنم و وقتی می دیدم دو تا ماده بی رنگ رو میریزیم و یه رنگ خوشگل درست میشه حسابی ذوق میکردم و هی به بابا میگفتم
حالا رنگ بنفش درست کنیم
حالا سبز درست کنیم.
بابایی میگه حتما باید روپوش میپوشیدم ولی متاسفانه روپوش اندازه من نبود!
اینم عکس هایی از شیمی دان کوچولو.
اینجا هم آزمایش کوه آتشفشان رو تماشا کردم و حسابی هم متحیر شده بودم!! فقط تحیر بود!! کی میگه ترسیدم؟!!!
هنوز هم تو خونه از اون آزمایش ها با آب و تاب واسه مامان تعریف میکنم.
مرسی بابا جونم که این تجربه قشنگ رو بران رقم زدی.
و اما چند تا عکس هم مدتی بود تو کامپیوتر مونده بودن و در انتظار اومدن تو وبلاگم بودند.
عکس ها مربوط به روزیه که بابا ما رو برد به یه مزرعه آفتابگردون. یا به قول من گل آفتابی! مامان خیلی دوست داشت بریم اونجا عکس بگیریم و بابایی مهربون هم که همش دلش میخواد من و مامان و آوش شاد باشیم یه روز جمعه ما رو برد خارج از شهر و این مزرعه خوشگل رو نشونمون داد.
اینم از عکس هاش:
توجیه نوشت!!! به خاطر اینکه هوا خیلی گرم بود و مامان بابا هم نگران آوش کوچولو بودن که تو گرما اذیت نشه عکس ها خیلی با عجله گرفته شد و شاید اونی که میخواستیم از آب در نیومد.
اول یه عکس هنری از
مامان پاتمه!!!
اینم چند تا از آویسا و گل ها
و اینم یه عکس خوشگل از من و بابایی
و من و مامانی
مامان خوشحاله که توی این حالت نشسته زیاد معلوم نیست که چاق شده!! خیلی رو این موضوع حساس شده و من هم که نقطه ضعفش رو گیر آوردم بعضی وقت ها تو خونه بهش میگم مامان چاقالو!!! تا حسابی حالش رو بگیرم!
و عکس حسن ختام هم از خانواده چهار نفریمون
ما اینجا رو تازه دیدیم!!! گفتیم شما هم ببینید.
نمیدونستیم وبلاگ ما برگزیده جشنواره شده!!! چه عقبیم از دنیا