آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

آویسا کوچولو

کارگاه شیرینی پزی آویسا و مامان پاتمه

1391/6/20 9:40
نویسنده : مامان پاتمه
1,171 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستانقلب

امیدوارم حالتون خوب باشهمژه

یازدهم این ماه من 45 ماهه شدم و مامان نتونست بیاد وبلاگم رو آپ کنه. از ماه 13 تولدم بود که مامان شروع کرد به کیک پختن ماهانه واسه من.لبخند چون از اون موقع میتونستم کیک بخورم و عاشق کیک های خونگی مامان هستم.خوشمزه این ماه مامان دلش میخواست یه کار دیگه ای برام بکنه واسه همین تصمیم گرفت یه مدل بیسکوئیت ساده که من خیلی دوست دارم رو با کمک خودم درست کنه.از خود راضی اینجوری هم کلی تفریح میکردیم و هم من بیسکوئیتی که دوست دارم رو میخوردم.خوشمزه

دستور بیسکوئیت رو همراه با عکس براتون میذارم. دوست داشتین شما هم درست کنین. من که عاشقشونم.قلب

250 گرم آرد و 100 گرم پودر قند و یه ذره نمک رو با هم خوب مخلوط میکنیم.

150 گرم کره که از قبل گذاشتیم کمی نرم بشن رو بهش اضافه میکنیم.

بعد خوب با دست ورز میدیم تا کره و آرد مخلوط بشن.

1/4 استکان آب سرد اضافه میکنیم و باز هم ورز میدیم.

میتونیم یواشکی یه کم مزه کنیم!نیشخند ممممم چه شیرینه!زبان

خمیر آماده است.از خود راضی

بعدش کف سینی رو با قلم مو چرب میکنیم (این قسمت رو خیلی دوست دارممژه)

و گلوله های کوچولوی انقدری بر میداریم

توی سینی میذاریم و با چنگال روش فشار میدیم تا نقش دار بشه.

این ثمره تلاش منه!از خود راضی البته چون از یکنواختی خوشم نمیاد آخرش دیگه هر شکلی دلم خواست درست کردم.چشمکاون کوچولوئه هم آوشه!! خودم گفتم!زبان

بعدش مامان سینی رو میذاره توی فر 160 درجه به مدت 10 تا 15 دقیقه.

بعد از پخت و کمی سرد شدن یک طرف بیسکوییت رو توی شکلات ذوب شده میزنیم. (چون شکلات داغ بود مامان این کار رو کرد) و بعد روی اون رو با پودر پسته تزئین میکنیم.

میتونین کلی از پودر پسته رو هم یواشکی بخورین!!نیشخند

بیسکوئیت آماده است بفرماییناز خود راضی

خیلی روز خوبی بود و من کلی لذت بردم به مامان های مهربون توصیه میکنم با بچه ها تجربه کنین.مژه

راستی پیش بندی که بستم مامان دوزه ها!!! نیشخندیک بار که گیر دادم پیش بند مثل مال تو میخوام برام اینو دوخت.چشمک

راستی در مورد مهد کودک قبلا صحبت کرده بودم. من رو توی یک مهد ثبت نام کردن و قراره 29 شهریور واسه جشن افتتاحیه مهد بریم.

بعضی از آشناها به این کار مامان و بابا انتقاد کردن و گفتن این باعث میشه من از مدرسه  بدم بیاد چون الان برام خیلی زوده!متفکر از طرفی مامان میبینه که دیگه توی خونه خیلی کمتر میتونه واسه آموزش من وقت بذاره و من دارم به تلوزیون معتاد میشم. آخیه مقدار روابط اجتماعیم پایینه و وابسته هم هستمنگران واسه همین علی رغم حرف اطرافیان من رو ثب نام کردند. نگرانخوشحال میشیم نظر شما رو هم در این مورد بدونیم اگه تجربه ای دارین حتما بهمون بگینبغل

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)