آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

آویسا کوچولو

دلبرم دلبر ......

1391/2/28 19:12
نویسنده : مامان پاتمه
295 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.بغل

امیدوارم حال همه دوستان خوب باشه. قلب

هر چقدر بزرگتر میشم احساسات ،  عواطف و علایق من بیشتر شکل میگیرن و این احساسات این روزها به شدت هر چه تمامتر دخترونه و لطیف هستند! خیال باطل

شدیدا رویایی شدم و وقتی حواسم نیست و واسه خودم دارم راه میرم هر کی منو ببینه فکر میکنه دارم روی ابرها قدم میذارم! از بس احساسی و لطیف و اکثرا روی پنجه پا با ناز و عشوه راه میرم!! خیال باطل

به شدت به کارتون علاقمند شدم البته از هر نوع کارتونی که ذره ای خشونت توش باشه بیزارم!سبزو میگم اینو دوست ندارم این کارتون آدم بد توش هست قهریا مثلا میگم این خیلی پسرونه است!قهر

از کلمه عاااااشق چیزی  هستم این روز ها زیاد استفاده میکنم!! قلب(عااااااااشق با همین کشداری!!نیشخند) مثلا میگم من عااااااشق سیب هستم!قلب

عااااااااشقنیشخند کارتون هایی مثل باربی، توت فرنگی کوچولو، سفید برفی و این اواخر دیو و دلبر شدم.زبان

و یه نکته جالب اینه که از هر شخصیتی خوشم بیاد سریعا اسمم رو عوض میکنم و من میشم اون شخصیت! زبان

اوایل اسمم حنا بود، بعدها توت فرنگی شدم و گاهی میگم من مینی ماوس هستم و یه مدته که شدم دلبر! از خود راضی

و این آخری رو مامان دوست داره و میگه واقعا دلبرک من هستی!بغل

خوب بریم سراغ شیرین زبونی:

چند روز پیش از مامان پرسیدم: مامان چرا مامان جون پیر شدن؟سوال

مامان گفت: خوب دیگه عزیزم زندگی این جوریه! بچه ها بزرگ میشن و بزرگتر ها پیر میشن! لبخند

چند روز بعد مامانم اومد دم اتاقم و گفت آویسا چرا انقدر اتاقت نامرتبه؟منتظر

و من با  نازک کردن پشت چشم گفتم: خوب دیگه مامان زندگی اینجوریه! گاهی اتاق آدم مرتبه و گاهی هم نامرتب!!!از خود راضی

 

اینم چند تا عکس از یه گردش کوچولو توی پارک:چشمک

 

تلاش برای چرخوندن چرف و فلق!!! (چرخ و فلک)زبان

 

 

مامانی ازم خیلی راضیه!!از خود راضی به خاطر اینکه خیلی به فکرشم و هواشو دارم.از خود راضی کیفشو از روی زمین بر میدارم میدم دستش میگم مامان دولا نشو اذیت میشی!قلب

اتاقم رو خودم مرتب میکنم فقط از مامان میخوام روی تختم دراز بکشه و راهنماییم کنه! مرتب میکنم مثل دسته گل!تشویق

وقتی برای بازی کردن با کامپیوتر برام ساعت کوک میکنه تا صدای زنگ رو میشنوم بی چون و چرا از اتاق میدوم بیرون. تشویق

همین که وقت کارتون دیدنم تموم میشه فورا بدون بحث تلوزیون رو خاموش میکنم.از خود راضی (البته با استثنای خونه مامان جون که زیاد کارتون نگاه میکنم!زبان)

همین چنر روز پیش به مامان گفتم مامان عرقبه ساعت رفت بالا و منم تلوزیون رو خاموش کردماز خود راضی

شاید واسه همین چیزاست که این روزها مامان وقتی به من نگاه میکنه زیاد میگه خدا رو شکرقلب

 

خیال باطلخدایا شکرتخیال باطل

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)