آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

آویسا کوچولو

ما هستیم

1390/4/6 17:25
نویسنده : مامان پاتمه
380 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گل و ناز منقلب

طاعت ها و عبادت هاتون قبول حق باشه.مژه

اگه بدونین چقدر دلم برای همتون تنگ شده.بغل

دیگه وقتی میام وبلاگ های شما انگار احساس غریبی میکنم!!!ناراحت

ولی دیگه چیزی نمونده!!! تابستون که تموم بشه کار مامان هم خیلی کمتر میشه.

با دست پر و کلی عسک اومدم پیشتون.از خود راضی

ماه رمضون کم کم داره تموم میشه. به من یکی که خیلی خوش گذشت!! همش به مهمونی رفتن بودم! و خیلی عادت کردم امروز صبح همین که بیدار شدم به مامان میگم امشب کجا میریم؟نیشخند

 اینم عسک من قبل از یکی از مهمونی های افطار:

(شیوه جدید در آورن لج مامان اینه که موقع عکس گرفتن لب هامو کج و کوله کنم!!! خیلی جواب میده و حال مامانی گرفته میشه!!!شیطان)

 

شب های قدر هم به همه دعا کردم اینم سندش:از خود راضی

 

 

تو باغچه مامان جون شیری گلهای خوشگلی هست که مامان گاهی از اونا میچینه و میذاره روی میزمون.لبخند

 

اینم تقدیم به شمابغل

 

چند شب پیش که دید گل ها کم کم دارن پژمرده مین این عکس ها رو از من گرفت.

البته خیلی عکس گرفت و من تقریبا توی همش لب هامو کج و کوله کردم!!! این یکی دوتا از دستم در رفته!!شیطان

این آقا کوچولو هم که معرف حضور هستن؟ هامان گلیقلب

 

عکس پایین رو مامان مخصوص کسایی گرفته که گفتن وااای چقدر اتاقت مرتبه و بچه های ما اتاق رو منفجر میکنن!!!چشمک

میتونین من رو پیدا کنین؟؟؟ مامان میگه چرا اینجوری کردی؟؟؟ و من میگم: دیگه دیگه!!!زبان

 

پی نبشت: ببخشید ما خیلی دیر میام و کامنت ها رو چک میکنیم واسه همین گاهی بعد از چند روز میبینیم یک نفر سوال پرسیده یا مثلا دوست جدیدی ما رو به وبلاگش دعوت کرده تو رو خدا از ما نارحت نشین قول میدیم تابستون که تموم شد از خجالت همه در بیایمخجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)