روزهای داغ ما
سلام
چقدر هوا گرمه دارم تبخیر میشم!!!
ای بمیری بلاگفا که آخرش مامان منو دق میدی!!! دیگه اف 8 هم کارساز نیست و کد امنیتی نمیاد که نمیاد!!!
ببخشید دیگه دوس جونا به خدا ما اومدیم و خوندیمتون ولی برای بعضی از دوستان نشد کامنت بذاریم
کلاسهای تابستونی مامان شروع شده. 6 تا کلاس داره و هر روز از ساعت 7 و نیم صبح تا 1 و ربع باید بره آموزشگاه. اینه که دیگه کمتر میتونه بیاد نت و واقعا از اینکه شاید نشه بهتون سر بزنیم معذرت میخوایم.
من این دو روز خونه مامان جونم بودم. (مامان بابایی) دلم برای مامان تنگ میشه و همش بهونه میگیرم! میگم مامان ها نباید برن سر کار!! باباها باید برن!
انقده شیرین شدم که مامان نمیدونه از کجاش تعریف کنه!!
به یه نمونه دقت کنین:
سکانس اول:
من عباس رو محکم گرفتم توی بغلم و میگم: این بچه منه. از تو دلم اومده بیرون خودم بهش می می دادم تا بزرگ شده
سکانس دوم:
به مامان میگم: مامانی برای عباس قصه بخون آفرین.
مامان: چرا من بخونم؟ بچه تو ِ خودت براش بخون
من با یه لبخند ملیح عباس رو میدم به مامان و میگم : آخه من برای تو دنیاش آوردم!! بیا بگیرش و براش قصه بخون !!
دیروز همراه مامان رفتم تو پرو تا مامان یه مانتو بپوشه و همین جور یکریز حرف میزنم:
نترس مامان من اینجا پیشتم! در رو باز نمیکنم تا کسی تو رو نبینه. آفرین زود مانتو رو بپوش ببین تنگ نه هست!!! (نه هست = نیست!!)
مامان خندش گرفته . یه چیزی میگه و من میگم: من نشنویدم!! (نشنیدم) میشه دوباره بگی؟
وقتی خراب کاری میکنم مثل اکثر فسقلی ها از تکنیک پاچه خواری استفاده میکنم!!:
- مامانم خوشگلم. تو چه نازی من عاااشقتم میدونستی دوستت دارم. ببین من چه کوچولو ام بخند آفففرین مامان خوب!!!
و مامان فکر میکنین به جز خنده کاری هم از دستش بر میاد؟؟
البته بعضی وقت ها که اوضاع وخیمه این کارا جواب نمیده و حسابی دعوا میشم!! اون وقته که با گریه میگم مامان ببخشید بیا می خوام معذرت خواهی کنم!! و اشکی میریزم که دل سنگ کباب میشه چه برسه به دل مامان و بابا!!
یه ریز حرف میزنم! و کمتر ساکتم و برای مامان خیلی جالبه که خیلی خیلی واضح و قشنگ حرف میزنم هیچ حرفی نیست که اشتباه تلفظ کنم! مگه چند تا از کلمه ها که اشتباه میگم!
2 تا از دندونای آسیابم در حال بیرون اومدنه و دایم به همه نشون میدم و میگم درد میکنه. میگم مثل توپی شده و درد میکنه. آخه طاول زده
خوب بریم سراغ عکس ها:
قصه همیشگیه آویسا و خودشیفتگی:
این عکس هم مربوط به چند وقت پیشه که میخواستم کرم بردارم و یه هو اینجوری شد!!
آویسا و حجاب :
و اینم خواب ناااز:
دوستتون داریم
بای بای