آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

آویسا کوچولو

ماه رمضان

1389/5/21 8:12
نویسنده : مامان پاتمه
234 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.

امروز اولین روز ماه مبارک رمضانه. و دومین ماه رمضانی که من پیش مامان و بابا هستم. yes3.gifامیدوارم توی این ماه که خدا بیشتر از همیشه لطف و رحمتش رو ارزانی میکنه همتون  حاجت روا بشین.

اینم چند تا عکس مناسبتی!

دارم نماز می خونم.

 

اینجام دارم ذکر می گم. برای همتون دعا می کنم.

دیروز با مامان و بابا رفتیم بیرون منو بردن پارچ یه کم باجی کنم. Happy Danceمامانی این پارچو خیلی دوووس داره. چون خیلی دنج و خلوته و هم اینکه این پارچ قدیمی از زمان بچگی خودش همین جور بوده و پره از خاطرات بچگیه مامان.

 

در حال سوسویه باجی.

راستی من دیگه کامل حرف می زنم. انقدر با دقت جمله می سازم و افعال رو انتخاب می کنم که مامان و بابا همش دارن ذوق می کنن

چند نمونه:

بابایی موهامو می کشید و اذیت می کرد.

من: بابا موهامو نکش! درد میاد!

توی ماشین در حال حرکت به عقب اشاره کردم وگفتم: مامان اونجا بین. (ببین)

مامان برگشت و چیزی ندید! پرسید چی بود؟

من: نی نی کوچولو بود. گوشجل بود!

 
 

توی ماشین منتظر بابا بودیم به پیاده رو اشاره کردم و گفتم: مامان گاگا بین. دندینی نشسه! ( مامان آقا رو ببین روی صندلی نشسته)

مامان نگاه کرد و آقای چاقالویی روی صندلی دید  من ادامه دادم: گاگا توپوله!!

چند روز پیش دلم واسه بابایی تنگ شده بود پرسیدم: مامان بابا کو؟

مامان: رفته سر کار

به در نگاه کردم و گفتم: بابایی حمید بیا. بعد به پام اشاره کردم: بیا بشین پام. باجی کنیم

 

 

مامان بابا معتقدند دارم زیاد تر از یه بچه ۲۰ ماهه حرف می زنم اینه که همش می خوان منو بخورن!!

 
پسندها (1)

نظرات (0)