آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

آویسا کوچولو

تابستان داغ

1388/4/20 16:20
نویسنده : مامان پاتمه
159 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.  عید مبعث رو با تاخیر بهتون تبریک می گم.

امیدوارم گرما اذیتتون نکرده باشه. آخه هوا بس ناجوانمردانه گرم است!!!  البته به بابایی ما که بد نمیگذره!! به خاطر گرمای شدید هوا  همه اداره های دولتی رو تعطیل کردن و دانشگاه آزاد هم از بقیه عقب نموند و امروز و فردا رو تعطیل کرد اینه که بابایی ما هم عوض اینکه بره سر کار زیر کولر لالا کرده و حسابی بهش خوش می گذره! ابته به ما هم همین طور!!

این روزا توی گرما چیزی که خیلی می چسبه آب باجی هستش! که گاهی مامان و بابا برام بساطشو جور می کنن و حسابی به من خوش می گذره ولی دیگه حاضر نیستم از آب بیرون بیام. هر چی می گن آویسا دیگه بسه من داد می زنم : نههههههه!! آب باجی! بشینم  توش!!

به موهام دقت کنین که مامان با هنر مندی جلوش رو کوتاه کرده!!!

 

 

جدیدا اگه کسی برای کاری از من اجاجه بگیره من با تحکم می گم : اجاجه نیس!!!

اگه ببینم بچه ای شیطونی می کنه و به چیزی دست میزنه  من تریپ آدم بزرگا رو می گیرم به خودم و انگشت اشارم رو تکون می دم و با اخم می گم: نکووووون!!! دس نزن!!

بختی با مامانی کار دارم چند مرتبه صداش می کنم :مامان ، مامان. و اگه جواب نداد با عصبانیت می گم : مامان پاتمه

وقتی پای خوردنی بیاد وسط مخصوصا میوه! میشنم و فوری میگم: بوخوییم! (  بوخوریم)  و وای به حالی که بابایی بخواد تو میوه خوردن باهام شریک بشه! بهش اخم می کنم و می گم: نخور بابایی!! 

یه روش با حال هم دارم برای منفی کردن افعال! بختی مامان میگه بشین می گم : بشین نه!!  یا  مثلا بیا  ....... بیا نه!!

توی گرمای هوا پوست حساس من خیلی قرمز میشه و وقتی پام می سوزه کالاندولا رو میارم و میگم مامان کانادو پام!! (کالاندولا به پام بمال!!)

شکل قلب رو تشخیص می دم و هر جا ببینم می گم : اَب!!  

کلماتی که با مزه تلفظ می کنم : گاده!! (خاله!!!!)  جَ آپه (زرافه)  پَسَر (پسر!) پیستا (پیتزا) ناجانا (لازانیا)

راستی من فوق العاده بچه آروم و مهربونی هستم و دو تا چیز اصلا برای من تعریف نشده یکی جیغ کشیدن و یکی اذیت کردن بچه های دیگه! باسه همین خیلی ناراحت می شم بختی بچه های دیگه منو هل می دن و اذیتم می کنن!

یه خصوصیت خوب دیگه که دارم اینه که حس کنجکاویمو فقط خونه خودمون ارضا می کنم و تا خونمون هستیم هیچی از دستم در امان نیست و به همه چی کار دارم ولی بختی میریم مهمونی به هیچی دست نمیزنم و کنار مامان می شینم.

راستی بابایی یه ماشین جدید خریده من خیلی دوستش دارم و میگم ماشین آساس!!  (ماشین ماله آویساست) و وقتی می پرسن ماشین آویسا کو؟ میگم تو پارچین (توی پارکینگ)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)