آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

آویسا کوچولو

تَلَ تَلَ مبارک!!!

1389/9/16 8:08
نویسنده : مامان پاتمه
3,154 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستای مهربونم. بابت تبریک های تولد خییییییییییلی ازتون ممنونم. دوستتون دارم.

پیش نوشت: روز شنبه به خاطر یه اشتباه از طرف مامان نصف عسک هام پاک شدsmile emoticon kolobok و مامان دو روز مشغول ریکاور کردن عسک ها  بود. تا بالاخره با راهنمایی های داج علی ( داااج علی دوستت داریمsmile emoticon kolobok)  و با کمک نرم افزار های ریکاوری بالاخره عکس ها برگشتند. smile emoticon kolobokبعدش نوبت پرشین گیگ بود که تو آپلود عسک ها بازی در بیاره!! smile emoticon kolobok و بعد از اونم بلاگفا!!! که اگه یکی دوبار همه مطالب آدم رو بر باد نده جای تعجب داره!!! ولی  بالاخره مامان با همه مشکلات جنگید و این آپ پر از عسک رو به شما تقدیم می کنیم. smile emoticon kolobokنصف عسک ها رو برای سبک تر شدن صفحه میذاریم توی ادامه مطلب. smile emoticon kolobok

 

روز پنج شنبه 11 آذر مامان نتونست مرخصی بگیره به همین دلیل روز جمعه برام جشن تولد گرفتن. Happy Danceالبته به خاطر اینکه برای کسی دردسر درست نشه مهمون دعوت نکرده بودیم ولی مامان جون ها و خاله و عمه شهلا و داج علی و دایی مرتضی و دایی حسین زحمت کشیدن و تو جشنمون شر کت کردن و ما رو خییلی خوشحال کردند.

مامان تقریبا از یک ماه پیش یواشکی تزیینات تولدم رو درست می کرد! البته به خیال خودش یواشکی بود و من از همه چیز خبر داشتم!! چون هر جا زنبور می دیدم فوری می گفتم تَلَ تَلَ مبارک! http://ownnote.persiangig.com/Smile/48.gif(تولدت مبارک!!!!) حالا چرا زنبور؟

واسه این:

نگاه کنین همه جا پر از زنبوره حتی روی الُبیه و روی لیوان ها!!smile emoticon kolobok

 

اینم کیک خوشگلم:

این کارت ها رو هم هدیه دادیم به مهمونامون.

و اینم آویسا، زنبورِ عسل!!! لباسم رو خاله معصومه مستاجر مامان جون شیرین برام دوخته و بهم هدیه داده. دستت درد نکنه خاله جون خیلی دوستت دارم.

 

 

 

 

اینم شاخک هایی که مامان و مامان جون شیرین درست کردن ولی اصلا حاضر نبودم بذارم به سرم بند بشه!smile emoticon kolobok

شونصد بار شمع رو فوت کردم! و این تنها شیوه ای بود که می تونستن باهاش منو توی صحنه نگه دارن!!

کاش یکی این شمع رو روشن می کرد!!

آخ جون فووووووووووووووووت

و اینم رضایتی که بعد از هر بار فوت کردن شمع تو صورتم موج می زد!!yes2.gif

اینم مهمون کوچولوی خوشگلمون که خوابهgive_heart.gif

کلی هدیه های خوشگل بهم دادن که همش رو خیلی دوووس دارم.

منم کلی با خوندن شعر ای زنبور طلایی و گفتن Happy birthday to me!  دلبری کردم!

دست همه درد نکنه مخصوصا مامان جون شیرین که خیلی زحمت کشید، حتی بیشتر از مامانی.

 

برای دیدن عسک هدیه ها و جزییات برین به ادامه مطلب (بدون رمز)

 

من و هدیه عمه شهلا که یه بلوز خوشگله.http://ownnote.persiangig.com/Smile/37.gif

من  در خال بررسی هدیه داج علی اینا که یه خانواده باربی هستش و مامان خونه هم تو دلش نی نی داره!!!

 

خاله لیلا هدیه رو با یه زنبور تزیین کرده بود و این گیره عسک هم هدیه هامان جون هستش.

اینم منم که هامان خوشگله رو با کمک مامان جون ببل کردم.

من زهرا جون و هدیه خوشگلش (هزار خانه)

من و دایی حسین و هدیه قشنگشون که یه چراغ خواب به شلک حزلونه (حلزون)

اینم من و هدیه مهسا جون که خیلی دوسش دارمkiss.gif

اینجا با کنجکاوی دارم هدیه زنبوری بابا رو باز می کنم

اینم من و هدیه بابایی. یه ارگ خوشگله که حالا دیگه دایم دارم باهاش کنسرت اجرا می کنم.

من و امیر(پسرخالم) و هاتف (پسر داییم)

خوب اینم من و هدیه مامان (مامانی می دونه که یکی از بزرگترین دلمشغولی های خانوما لباسه!! اینه که برام پالتو خریده)

مامان بزرگ برام طلا آوردند و مامان جون و خاله حمیده Heart Smileهم یه هدیه آوردند که در اصل برای مامان بود! و مامان رو کلی ذوق زده کردن!

دست همگی درد نکنه .دووووستتون دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سارا مامان علي
20 خرداد 90 16:47
وااااي.چه دختر نازي.چه عكساي خوشگلي.چه مامان باسليقه اي.اجازه هست از عكساتون ايده بگيريم.


خواهش میکنم
خوشحال میشم عکس های ما بتونه کمکتون کنه عزیزم




shahab
20 خرداد 90 17:24
ماشالله دختر نازی داری سلامت باشه پسر داشتم از همین الان خواستگاری می کردم براش :دی
مونا (مامان النا )
23 خرداد 90 5:35
سلام عزیز خاله تولدت مبارک خوشگلم ایشالله 120 ساله بشی و به تموم آرزوهای قشنگت برسی عکست رو تو مسابقه دیدم و بهش رای دادم با اجازه لینکت میکنم