آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

آویسا کوچولو

سوغاتی

1388/2/22 11:25
نویسنده : مامان پاتمه
146 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

خاله سمیه کجاشو دیدی تازه مامانی بعضی دکترا که منو میبره اینجا نمینویسه!!!

پنج شنبه مامان جون و آقا جون از مشهد اومدن باسه همین مامانی که دلش خوش شده بود دیگه نیومد باسم وبلاگم رو آپ کنه!!!

جمعه هم که همش از صبح خونه مامان جون بودیم!! تاااااازه شنبه هم رفتیم خونه مامان جون!!!

شنبه با مهسا پیاده رفتیم! به من خیلی خوش گذشت!  

یک شنبه هم مامانی میخواست بره دانشگاه و مهسا جون اومد خونمون من پیشش موندم! خیلی کِف داشت همش منو بغل میکرد!!

امتحانای مامانی داره شروع میشه بابایی باسش برمانه ریزی تَرده تا درس بخونه !  طفلکی مامانی چون من نمیذارم درس بخونه که!!! همش نِق میزنم تا منو بغل کنه یا باهام بازی کنه!!  تازه کارهای خونه هم هست!! دیگه چه جوری درس بخونه؟؟؟؟

فِک کنم دیگه کمتر بیاد وبلاگم رو آپ کنه!!

دفه‌ی پیش که امتحان داشت من خیلی کوشمولو بودم ولی یادمه منو میذاشت پیش مامان جون یا مامان بزرگ و میرفت! همش به من میگفت آویسا جونم باسم دعا کن نیفتم!! نمیدونم از مگه میرفت رو بلندی امتحان میداد که میگفت نیفتم؟؟؟؟

من باسش دعا متَردم وقتی میومد منو بوس بوسی میتَرد میگفت نمی افتم!!!

من این دفه هم باسش دعا میکنم! کاش مامانم نیفته یه موقع دست و پاش میشتَنه!!!

راستی مامان جون باسم کلی لباس سوغاتی آورده اینم عسک یکی از سوغاتی هاس!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)