چهار سال و نیمگی و چند خاطره
سلام دوست جونا حال و احوالتون چطوره؟
ما خدا رو شکر فعلا خوب هستیم.
11 خرداد من 4 سال و نیمه شدم به همین مناسبت مامان کیکی پخت که عکسی ازش نداریم!
روز دوشنبه چند تا از دوستای دوره دبیرستان مامان یه مهمونی دور همی داشتند خونه خاله فهیمه مامان ابوالفضل جون.
قرار بود ساعت 5 بریم و من از صبح که بیدار شدم میپرسیدم مامان پس کی میریم خونه خاله فهیمه!! و تا عصر رسما مامان رو کچل کردم!
به من چه! خودشون باید حواسشون باشه جایی که میخوایم بریم همون موقع رفتن به من بگن و از قبل بهم اطلاع ندن!
خلاصه ساعت 5 رفتیم. آوش رو نبردیم! چون مامان میگفت اگه ببریمش نمیتونه یه دل سیر دوستاش رو ببینه و فقط باید دنبال آوش بده!!
وقتی رفتیم دوستای مامان به خاطر نبردن آوش این شکلی بودن :
و مامان این شکلی:
خاله فهیمه جون خیلی خیلی زحمت کشیده بودند و به ما حسسسسابی خوش گذشت. ما بچه ها با ابوالفضل رفتیم تو اتاق تا بازی کنیم چند دقیقه نگذشت که سامان و ابوالفضل دعواشون شد! من رفتم وسطشون و گفتم بچه ها دعوا نکنید گفتگو کنید!
انقدر دوستای مامانم از این حرف من ذوق کردند و خندیدند!
چند تا عکس از اون روز میذارم
من آماده رفتن
من و پرنیان جونم دخمل خاله فرزانه که واسه خودش خانمی شده
از چپ به راست: من ، ساجده و سامان (بچه های خاله مریم) ، راضیه ( دخمل خاله طاهره) ، پرنیان و آوینا (دخمل خاله حمیده)
این کوشولو هم ریحانه خواهر راضیه جون هستش که به ما افتخار نداد بیاد تو عکس دسته جمعی. انقدر بچه متین و آرومی بود که مامان از اول تا آخر ذوقشو میکرد و میگفت رفتارش عینه آوشه!!!
و اما چرا ابوالفضل تو عکس دسته جمعی نیست دلیلش اینه که ابوالفضل جون یه حیوون خونگی داشت که تویه بطری شیشه ای دستش بود!
ایناهاش: جناب ملخ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
و انقدر ما بچه ها میترسیدیم نمیخواستیم ابوالفضل با اون ملخه بیاد پیش ما واسه همین اونم بهش برخورد و اصلا نیومد تو عکس ها
(بین خودمون بمونه مامان من از همه بچه ها بیشتر ترسیده بود و تقریبا اشکش از دیدن ملخ داشت در میومد!)
این عکس رو آخرای مهمونی که ابوالفضل بی خیاله ملخه شده بود گرفتیم.
خاله فهیمه جون مرسییییییییییییییییییی خیلی زحمت دادیم بهت.
روز سه شنبه که تعطیل بود همراه با خانواده بابایی رفتیم سیاسرد. جای شما خالی هوا خیلی خنک بود و خیلی به ما خوش گذشت اینم چند تا عکس از اون روز:
ایام به کامتون باشه فعلا خدانگهدار