12 و 13 فروردین 1392
سلام دوستای خوبم
امسال هم طبق روال هر سال ما 12 و 13 فروردین رو پیک نیک بودیم.
روز 12 فروردین با خانواده بابایی بودیم
کنار اونجایی که نشسته بودیم یه مزرعه زیبای جو بود!
این عکس ها رو توی اون مزرعه گرفتیم.
تلاش برای گره کردن سبزه
بعد از این عکس ها دوربین خراب شده بود لنزش بیرون نمی اومد!! مامان من انقدر به دوربینش وابسته است که تا مرز افسردگی پیش رفت که حالا بدون دوربین چیکار کنه!! که خوشبختانه شب بابایی توی خونه درستش کرد.
13 فروردین همراه با خانواده مامان رفتیم پارک. چون باباحاجی به دلیل عمل قلبی که پشت سر گذاشتند هنوز نمیتونن زیاد بیرون از خونه بمونن خارج از شهر نرفتیم تا به خونه زدیک باشیم و ظهر باباحاجی بتونن برن خونه استراحت کنن.
به من و علی و زهرا حسسسسسسسسابی خوش گذشت. کلی بازی کردیم و کلی عکس سه نفره گرفتیم.
برای اولین بار من وارد پارک بادی شدم! مامان من بعد از جریان پارک پلیس تهران هیچ وقت منو پارک بادی نبرد اون روز با باباحاجی رفتیم ولی من میترسیدم از سرسره بادی بالا برم و فقط به استخر توپ بسنده کردم.
بابایی همیشه به مامان میگفت که نباید ترس اون باعث بشه من از تجربه های جدید محروم بشم! و مامان وقتی دید منم میترسم خیلی ناراحت شد که این ترس رو به من منتقل کرده!!
اینم عکس های روز 13 فروردین:
روز و روزگارتون خوش