آویساآویسا، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

آویسا کوچولو

من وبلاگم را دوست دارم

1391/12/2 10:24
نویسنده : مامان پاتمه
439 بازدید
اشتراک گذاری

نازنین جون  قلبمامان فاطمه و هانیه فرشته های دوست داشتنیقلب ما رو به یه بازی به اسم من وبلاگم رو دوست دارم دعوت کردند.از خود راضی

یه عالمه فکر کردیم که حالا این پست رو باید آویسا بنویسه یا مامان؟؟متفکر

ولی آخر سر چون نازنین جون نوشتند مامان آویسا رو دعوت میکنند به بازی دیگه این پست رو مامان مینویسه!چشمک

.

.

.

من

وبلاگم

را

دوست

دارم.....

 

انقدر اینجا رو دوست دارم و بهش وابستگی دارم که گاهی برای خودم هم مایه تعجبه!! چطوره که تو هر شرایطی باشم

با هر سختی و مشکلی که داشته باشم

از اینجا نمیتونم بگذرم!

وبلاگم رو دوست دارم به هزار و یک دلیل

خیلی از دلایل مهمش رو نازنین جون گفته بود

من هم از اون دسته آدم هام که هیچ چیز اندازه نوشتن آرومم نمیکنه

هر موقع زبونم بند میاد و نمیتونم حرف بزنم

اول اشکم راه میوفته و بعد قلمم!!!

سالهای ساله که مینویسم و اگه الان اینجوری نوشتن رو به توی دفتر نوشتن ترجیح میدم به خاطر دوست های مهربون و گلیِ که دارم. دوستایی که تو هر شرایطی همراهم بودن و با حرف هاشون دلداریم دادند.

اینجا برام معنای زندگی رو داره

وقتی آرشیو رو مرور میکنم

از لابه لای سطر سطر نوشتن هام قد کشیدن دخترکم رو میبینم

و بزرگ و قوی شدن خودم رو!

لحظه های شیرین و گاه تلخ زندگی که فقط با نوشتنشون میتونیم موندگارشون کنیم

اتفاقات کوچولویی که خواه ناخواه فراموشمون میشن.

غرق لذت میشم با خوندن اونها

و البته خیلی وقت ها با رویای اینکه یه روز آویسا این مطالب رو میخونه خوشم

همه این دلایل یک طرف...

یه دلیل خیلی مهم که اینجا رو دوست دارم اینه که

وقتی اینجا مطلبی مینویسم

خودم رو جای آویسا میذارم

سعی میکنم همه اتفاقات و حوادث رو از دید اون ببینم! به اندازه یه بچه 4 ساله کوچک میشم

به اندازه یه بچه نسبت به خیلی از اتفاقات بی تفاوت میشم

انگار تموم چیزهای زشت و سیاهی که تو زندگی ما بزرگترهاست رنگ میبازند

یه دنیای شاد و رنگی میمونه

بچه که باشی تموم غم هات با یه پارک رفتن پر میکشن

بچه که باشی یه شکلات یا یه بستنی کامت رو از تموم تلخی های دنیا، شیرین میکنه

بچه که باشی کاری نداری که داره تو جامعه چی میگذره....

مردممون دارن چی میکشن؟

تورم چیه؟

فقر چیه؟

ظلم چیه؟

جنگ چیه؟

.......

از دید یه بچه به زندگی نگاه کردن لذت بخشه و خیلی هم پند آموز

وقتی از زبون آویسا مینویسم بیشتر به اشتباهات خودم پی میبرم

بیشتر اونو درکش میکنم

اگه توی هر اتفاقی یک بار خودمون رو تو جایگاه بچمون بذاریم

سعی کنیم ببینیم اون این مسئله رو چه چوری میبینه

دیدمون به خیلی چیزها عوض میشه و خیلی کارها راحت تر!

 

این ها همه دلایلی هستند که من وبلاگم رو دوست دارم.لبخند

 

خوب حالا من هم باید سه نفر رو دعوت کنم.

1- مامان درسا کوچولو

2- مامان آرام خانوم

3- فهمیه مامان ابوالفضل جون

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)